گفتم صنما مگر که جانان منی (1935)
-
اندازه متن
+
گفتم صنما مگر که جانان منی
اکنون که همی نظر کنم جان منی
مرتد گردم گر ز تو من برگردی
ای جان جهان تو کفر و ایمان منی
گفتم صنما مگر که جانان منی
اکنون که همی نظر کنم جان منی
مرتد گردم گر ز تو من برگردی
ای جان جهان تو کفر و ایمان منی
گفت قاضی عزّالدّین سلام میرساند و همواره ثنای شما و حمد شما میگوید فرمود:
هرکه…
برخیز و صبوح را برنجان ای روی تو آفتاب رخشان
جانها که ز راه نو رسیدند…

