آن شوخ پریروی که با ما جوشد
-
اندازه متن
+
آن شوخ پریروی که با ما جوشد
از ما چو پری روی چرا می پوشد؟
بشنید به پرده گفت: ای عاشق خام
تا آنکه دلت در طلب من کوشد
دل فولادم با من نیست
ول کنید اسب مرا راه توشه ی سفرم را و نمد زینم را و مرا هرزه درا، که خیالی سرکش…
خون از ره دیدهام به در میریزد
خون از ره دیدهام به در میریزد مرغی که نشاط بود پر میریزد
میجویم چون به…
