آکادمی پلیکان

وا مگردان هیچ ازینها دم مزن (31-3)

- اندازه متن +

بخش ۳۱ – وصیت کردن عمران جفت خود را بعد از مجامعت کی مرا ندیده باشی

 

 

وا مگردان هیچ ازینها دم مزن
تا نیاید بر من و تو صد حزن

عاقبت پیدا شود آثار این
چون علامتها رسید ای نازنین

در زمان از سوی میدان نعره‌ها
می‌رسید از خلق و پر می‌شد هوا

شاه از آن هیبت برون جست آن زمان
پابرهنه کین چه غلغلهاست هان

از سوی میدان چه بانگست و غریو
کز نهیبش می‌رمد جنی و دیو

گفت عمران شاه ما را عمر باد
قوم اسرائیلیانند از تو شاد

از عطای شاه شادی می‌کنند
رقص می‌آرند و کفها می‌زنند

گفت باشد کین بود اما ولیک
وهم و اندیشه مرا پُر کرد نیک

قالب‌های-شعر-فارسی-آموزش-کامل-از-قصیده-تا-نیمایی
ثبت و انتشار آثار ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×