نسیمالصبح جد بابتشار (3211)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۴/۰۵/۳۱
-
اندازه متن
+
نسیمالصبح جد بابتشار
و بشر حین یأتی بانتشار
واتحفنی لباسالجد منه
فانی من لباس الجد عاری
فقد احرقت فی صد و بعد
بنار لا تسلنی ای نار
اما تصغی الی قلب حریق
ینادی، یا حذاری، یا حذاری
و مما خان بیدهر قتول
و ما قدحان لی ادراک ثاری
اذا ما فیک افنی فیک احیی
اذا ما انت جاری، انت جاری
ظللت کیونس فی بطن حوت
فمذ صحالهوی کسروا فقاری
الا یا صاح انظر فی خدودی
تری او صافه ان کنت قاری
خنک آن دم که نشینیم در ایوان، من و تو (2214)
خنک آن دم که نشینیم در ایوان، من و تو به دو نقش و به دو صورت به…
مولانا 
