آکادمی شعر پلیکان

گر تو ما را به جفای صنمان ترسانی (2881)

- اندازه متن +

گر تو ما را به جفای صنمان ترسانی
شکم گرسنگان را تو به نان ترسانی

و به دشنام بتم آیی و تهدید دهی
مردگان را بنشانی و به جان ترسانی

ور به مجنون سقطی از لب لیلی آری
همچو مخمورکش از رطل گران ترسانی

من که چون دیگ بر آتش ز تبش خشک لبم
گوش آنم کم از آن چرب زبان ترسانی

گرگ هجران پی من کرد و مرا ننگ آورد
گرگ ترسد نه من ار تو به شبان ترسانی

باده‌ای گر تو ز تلخی ویم بیم دهی
ساده‌ای گر مگسان را تو بخوان ترسانی

پاکبازند و مقامر که در این جا جمعند
نیست تاجر که تو او را به زیان ترسانی

چون خیالات لطیفند نه خونند و نه گوشت
که تو تیری بزنی یا به کمان ترسانی

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×