آکادمی شعر پلیکان

اگر او ماه منستی شب من روز شدستی (2819)

- اندازه متن +

اگر او ماه منستی شب من روز شدستی
اگر او همرهمستی همه را راه زدستی

وگر او چهره مستی به سر دست بخستی
ز کجا عقل بجستی ز کجا نیک و بدستی

وگر او در صمدیت بنمودی احدیت
به خدا کوه احد هم خوش و مست احدستی

و اگر باغ نه مستی که در او میوه برستی
ز کجا میوه تازه به درون سبدستی

سبد گفت رها کن سوی آن باغ نهان شو
اگر این گفت نبودی نه مدد بر مددستی

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×