آکادمی شعر پلیکان

دیر آمده‌ای مرو شتابان (1920)

- اندازه متن +

دیر آمده‌ای مرو شتابان
ای رفتن تو چو رفتن جان

دیر آمدن و شتاب رفتن
آیین گل است در گلستان

گفتی چونی چنانک ماهی
افتاده میان ریگ سوزان

چون باشد شهر شهریارا
بی دولت داد و عدل سلطان

من بی‌تو نیم ولیک خواهم
آن باتویی که هست پنهان

شب پرتو آفتاب هم هست
خاصه به تموز گرم و تفسان

قانع نشود به گرمی او
جز خفاشی ز بیم مرغان

گرمی خواهند و روشنی هم
مرغان که معودند با آن

ما وصف دو جنس مرغ گفتیم
بنگر ز کدامی ای غزل خوان

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×