آکادمی پلیکان

جانا سر تو یارا مگذار چنین ما را (87)

- اندازه متن +

جانا سر تو یارا مگذار چنین ما را
ای سرو روان بنما آن قامت بالا را

خرم کن و روشن کن این مفرش خاکی را
خورشید دگر بنما این گنبد خضرا را

رهبر کُنُ جان‌ها را پرزر کُنُ کان‌ها را
در جوش و خروش آور از زلزله دریا را

خورشید پناه آرد در سایه اقبالت
آری چه توان کردن آن سایه عنقا را

مغزی که بد اندیشد آن نقص بسست ای جان
سودای بپوسیده پوسیده سودا را

هم رحمت رحمانی هم مرهم و درمانی
درده تو طبیبانه آن دافع صفرا را

تو بلبل گلزاری تو ساقی ابراری
تو سرده اسراری هم بی‌سر و بی‌پا را

یا رب که چه داری تو کز لطف بهاری تو
در کار درآری تو سنگ و که خارا را

افروختهٔ نوری انگیختهٔ شوری
ننشاند صد طوفان آن فتنه و غوغا را

میانگین امتیازات ۵ از ۵
قالب‌های-شعر-فارسی-آموزش-کامل-از-قصیده-تا-نیمایی
ثبت و انتشار آثار ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×