نزدیک توام مرا مبین دور (1053)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۴/۰۷/۱۶
-
اندازه متن
+
نزدیک توام مرا مبین دور
پهلوی منی مباش مهجور
آن کس که بعید شد ز معمار
کی گردد کارهاش معمور
چشمی که ز چشم من طرب یافت
شد روشن و غیب بین و مخمور
هر دل که نسیم من بر او زد
شد گلشن و گلستان پرنور
بی من اگرت دهند شهدی
یک شهد بود هزار زنبور
بی من اگرت امیر سازند
باشی بتر از هزار مأمور
میهای جهان اگر بنوشی
بیمن نشود مزاج محرور
در برق چه نامه بر توان خواند
آخر چه سپاه آید از مور
خلقان برقند و یار خورشید
بیگفت تو ظاهرست و مشهور
خلقان مورند و ما سلیمان
خاموش صبور باش و مستور
میانگین امتیازات ۵ از ۵
همسایگیِ مست فَزاید مستی (1990)
همسایگیِ مست فَزاید مستی چون مست شَوی باز رهی از هستی
در رستهٔ مردان چو نشستی…
گفت این معکوس میگویی بدان (99-5)
بخش ۹۹ - جواب گفتن خر روباه را
گفت این معکوس میگویی بدان شور و…
مولانا 